امید و آرزو

کودکان

امید و آرزو

کودکان

پنهان کاری یا دروغ

بعضی اوقات والدین در مورد گفتن موضوعی به فرزندشان دچار شک و تردید می‌شوند و نمی‌دانند آن مطلب را بگویند یا ناگفته بگذارند و یا دروغ بگویند. این مطالب شامل موضوعات مختلفی می‌شوند مانند اتفاقات بدی مثل ورشکستکی پدر یا مردن یکی از اقوام نزدیک، در این مورد حتما فرزند شما از شما می‌پرسد پدر چرا ناراحت است ؟و یا مادر چرا گریه می‌کند ؟ و یا فلان شخص کجاست؟ شما اول باید بروز یک مشکل را برایش بگویید و بعد توضیح دهید که مثلا در کار پدر مشکلی پیش آمده و اصلا نباید به شخص یا اشخاصی که باعث این مطلب شده اند اشاره ای کنید چرا که تصویر سازی از اشخاص در ذهن کودک کار غلطی است شما باید خوب و بد را به فرزندتان بیاموزید و بعد قضاوت راجع به انسان‌ها را به خود او بسپارید. درباره مرگ هم بسیار گفته شده است شما می‌توانید از اصطلاحاتی مثل این‌که رفته پیش خدا یا از کنار ما رفته استفاده کنید.
ممکن است فرزند شما راجع به چیز دیگری سوال کند که شما نخواهید جوابی به او بدهید در این موارد نیز شما می‌توانید صراحتا به او بگویید نمی‌توانم راجع به این موضوع با تو حرف بزنم و دلیلش را هم بگویید مثلا برای سن تو زود است یا وقتی بزرگتر شوی ‌ بهتر این موضوع را می‌فهمی‌. تا آنجا که می‌توانید به او توضیح دهید اما دقت کنید که این توضیحات به ضرر او تمام نشود. بچه‌ها آنقدر باهوش‌اند که در 80 درصد مواقع دروغ و پنهانکاری والدین خود را متوجه می‌شوند. پس کلا در مواردی که فرزندان سوال می‌کنند به هیچ وجه نباید دروغ بگویید برای او توضیح دهید که چرا به او نمی‌گویید و در بسیاری از موارد می‌توانید رازداری کنید و به او بگویید این مساله راز کسی است که به من اجازه نداده به کسی بگویم و باید راز نگه دار او باشم و با این کار راز نگه‌داری را نیز به او بیاموزید.

زناشویی والدین

وقتی زوجی صاحب فرزند می‌شوند مسلما رفتارشان و کلا زندگیشان دچار تغییر می‌شود محبت زوجین به هم مساله‌ای بسیار زیبا و بدیهی است و حتی ورود یک فرزند به خانواده گرمی ‌و محبت بیشتری می‌بخشد. حال می‌خواهیم بدانیم میزان بروز این محبت و روابط زناشویی والدین در برابر فرزندان باید به چه میزان و چگونه باشد. فرزند شما از محبت بین والدینش لذت می‌برد و این محبت باعث می‌شود او به خانواده‌اش نزدیک‌تر شود مسلما پدر و مادری که عاشقانه همدیگر را دوست دارند خیلی بهتر از پدر و مادری هستند که از هم دورند و دائما با هم اختلاف نظر دارند و از همدیگر ناراضی‌اند. فرزند شما باید محبت واقعی را بین شما احساس کند نه با هدیه خریدن و مادیات بلکه با معنویت واقعی اگر والدین همدیگر را دوست بدارند فرزند هر دوی آنها را دوست دارد و اگر پدر و مادر همدیگر را دوست نداشته باشند فرزند از هر دوی آنها دور می‌شود. پس نشان دادن محبت در خانواده اصلا کار بدی نیست که لازم است. اما افراط در روابط زناشویی در برابر فرزندان اصلا مناسب نبوده و نتیجه عکس دارد. شما باید در حد تعادل روابط خود را با همسرتان حفظ کنید و اصلا از همسر خود غافل نشوید و به او هم از لحاظ رفتاری و هم احساسی احترام بگذارید چرا که بزرگی والدین در دید فرزند به روابط و احترام بین آنها بستگی دارد. فرزند شما باید بداند که خلوت والدینش محترم است و نمی‌تواند آن را بشکند. شما نیز در اولویت خود اول همسرتان و بعد فرزندتان را قرار دهید. بعضی از همسران وقتی صاحب فرزند می‌شوند همسر خود را فراموش می‌کنند و فکر می‌کنند وظایفشان در برابر فرزند مهم‌تر از وظایفشان در برابر همسرشان است در صورتیکه هر کدام از اینها وظایف مشخصی را می‌طلبند. وقتی کودک تازه به دنیا می‌آید طبیعی است که والدین به دلیل کم تجربه بودن بیشتر وقتشان صرف فرزندشان شود اما به مرور زمان باید بتوانند بین همه چیز تعادل برقرار کنند تا به رابطه زناشویی‌شان ضربه‌ای وارد نشود.   





دعوای مامان و بابا

در زندگی مشترک بدون شک لحظاتی وجود دارد که زن و شوهر با هم به مشاجره می‌پردازند اما کمیت و کیفیت این مشاجره‌ها در خانواده‌های مختلف با هم متفاوت است. کودکان در هر سنی که باشند مشاجره و صدای بلند را دوست ندارند و همانطور که گفتیم کودکان از دو سالگی به بعد معنی رفتارها را می‌فهمند و معمولا رفتارهای خشن در ذهن شان می‌مانند. مشاجره اشکال مختلفی دارد بعضی وقتها والدین تنها سر مساله‌ای با هم بحث می‌کنند اما کمی‌صدایشان بلندمی‌شود و در آخر هم با هم به تفاهم می‌رسند و قضیه تمام می‌شود اما در بعضی از مشاجرات زن و شوهر به هم بی‌احترامی ‌کرده و گاهی از الفاظ بدی استفاده می‌کنند و از آن بدتر ممکن است نقطه ضعف‌های هم و یا کارهای اشتباهی که در گذشته مرتکب شده‌اند را به رخ هم بکشند و در بعضی دیگر که بدترین نوع مشاجره است ممکن است گاهی کار به درگیری بدنی هم کشیده شود. حال فرض کنید در میان این مشاجرات کودکی باشد می‌خواهیم بدانیم این کودک به چه نکاتی توجه می‌کند و هر کدام از این مشاجرات چه تاثیری روی کودک دارد. به خاطرداشته باشید که کودکان هم خوب گوش می‌دهند و هم خیلی تیز و باهوشند و هم خوب به خاطر می‌سپارند. اگر شما در مشاجره به همسرتان حرف ناسزایی بزنید کودک شما اول به معنی آن کلمه فکر می‌کند و قطعا در فرصتی معنی آن را از شما یا کسی دیگری می‌پرسد و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که حتما یکی از والدین‌اش همان صفتی را که‌آن فحش معنی می‌دهد، دارد. اگر کارهای بد همسرتان را به رخش بکشید فرزند شما آن را به خاطر می‌سپارد و با این کار تنها او را به والدینش بی اعتماد کرده‌اید. اگر همسرتان را کتک بزنید فرزندتان را از خود متنفر کرده‌اید. پس در دعواهای خود چند چیز را به خاطر بسپارید: فحش و ناسزا ندهید و با هم حرف بزنید بدون این‌که صدایتان را بالا ببرید. اگر دیدید دارید عصبانی می‌شوید به بحث ادامه ندهید. راز نگه‌دار همسرتان باشید. بردن آبروی همسرتان جلوی فرزندتان بی‌احترامی ‌به جفت شماست و تنها فرزندتان را از خودتان دور می‌کنید پس لزومی‌ندارد گذشته را به میان بیاورید چون با این کار به عصبانیت دامن می‌زنید. هدفتان را گم نکنید شما برای این‌که مشکلی را حل کنید به حرف زدن پرداختید نه برای برنده شدن. یادتان باشد گذشت کردن شکست خوردن نیست. اگر جلوی فرزندتان از همسرتان عذر خواهی کنید یک عمل بسیار خوب را به او آموخته اید این‌که اشتباه خود را بپذیرید و عذرخواهی کنید. هیچ وقت پای فرزندتان را میان مشاجرات باز نکنید اگر از زندگی خسته شده اید و نیاز به استراحت دارید نیازی نیست که از فرزندتان شکایت کنید تنها کمی ‌استراحت کنید. اگر فرزند شما احساس کند که باعث مشکلات بین پدر و مادرش است احساس زیادی بودن می‌کند و خود را مقصر می‌داند، اعتماد به نفس خود را از دست داده و احساس تنهایی می‌کند. پس حتی الامکان در برابر فرزند خود مشاجره نکنید و اگر این اتفاق افتاد مراقب رفتار و گفتارخود باشید







چگونگی رفتار والدین با هم در برابر فرزندان


چگونگی رفتار والدین با هم در برابر فرزندان اولین و مهم‌ترین الگوی کودکان والدین آنها هستند آنها دقیق و حساسند و به سرعت یاد می‌گیرند و همه چیز را در حافظه خود ضبط می‌کنند کودکان از دو سالگی معنی خشم، غم، ناراحتی، شادی، شعف، خنده و گریه را به خوبی درک می‌کنند و نسبت به آن عکس‌العمل نشان می‌دهند به همین دلیل یکی از دغدغه‌های والدین این است که در برابر فرزند خود در مواقع مختلف چه رفتاری از خود نشان دهند. ما در این مطلب چگونگی رفتار والدین با هم در برابر فرزندان را بررسی می‌کنیم و اطلاعاتی را در اختیار والدین قرار می‌دهیم

اگر فرزند شما دچار اضطراب هست می توانید با راهکارهایی از اضطراب انها کم کنید .


ابتدا باید به استرس های اخیر او توجه کنید. ببینید ناراحتی و نگرانی کودک در نتیجه چه چیزی بوده است. به طور مثال، رفتن به مدرسه جدید، متولد شدن خواهر یا برادر کوچک تر یا نداشتن رابطه نزدیک با اطرافیان. اگر عادت دارید بالای سر کودک می ایستید و با او صحبت می کنید، بهتر است زانو بزنید تا هم قد یکدیگر شوید و سپس در مورد مشکلاتش از او سوال بپرسید.

شاید فرزند شما مثلا مشکل لوزه دارد و باید عمل شود و این جراحی باعث هراس او شده است و خشم خود را سر مسایل دیگر خالی می کند. یا غمگین و هراسان می شود و در خود فرو می رود.

هنگام کمک به کودکان برای نداشتن استرس، نباید او را مجبور کنید که هنگام صحبت با شما نباید نگران  چیزی باشد. این نوع مکالمه می تواند احوال او را بدتر از پیش کند. بهتر است از روش «شنیدن فعال» استفاده کنید: هنگامی که کودک با شما صحبت می کند مستقیما به او نگاه کنید، حرف های او را درک و سپس به روش خودتان، حرف هایش را برای او تکرار کنید. به طور مثال، «من تصور می کنم قرار ملاقات فردا با دکتر باعث شده تا عصبی بشوی.»

حتما در نظر داشته باشید که شما باید مشکل فرزند خود را درک کنید و هرگز نباید او را تحقیر کنید. در ضمن، باعث افزایش احساس ترس او هم نشوید. به طور مثال، اگر فرزند شما برای ایفای نقش خود در تئاتر مدرسه دچار اضطراب شده است، شما نباید با گفتن اینکه همه والدین بچه ها هم در سالن حضور دارند و او را تماشا می کنند، به ترسش دامن بزنید. یا مثلا هنگامی که عصبی و بی حوصله است از او نخواهید تا دیالوگ نقش خود را برای شما از حفظ بخواند. این کارها این احساس را به کودک منتقل می کنند که شما متوجه شده اید او ترسیده است و این مساله برای کودک چندان خوشایند نیست.

والدین نباید از موقعیت هایی که موجب هراس و اضطراب کودکان می شود، دوری کنند. به طور مثال، برخی از کودکان از عروسک های بزرگی که جلوی فروشگاه ها یا رستوران ها می ایستند و تبلیغ می کنند، می ترسند. مادر و پدر این کودک نباید او را فورا از محل دور کنند، بلکه باید دست فرزند خود را بگیرند و با هم نزدیک آدمی شوند که لباس مثلا خرس یا خرگوش پوشیده است. وقتی کودک در کنار شما باشد و مطمئن شود از او محافظت می کنید با اضطراب کمتری به عروسک نزدیک می شود و شاید پس از چند دقیقه همه نگرانی او از بین برود.

یکی دیگر از روش های مقابله با اضطراب کودکان، حرف زدن در مورد نگرانی ها است. به طور مثال، اگر فرزند شما نخستین روز مدرسه اش است و اضطراب و ترس زیادی دارد، با او در مورد محیط مدرسه صحبت کنید. در مورد اتفاق هایی که ممکن است برای او پیش بیاید حرف بزنید و روش کنار آمدن را نیز به او آموزش دهید. همچنین، به او بگویید در مدرسه دوستان جدید بسیاری پیدا خواهد کرد و لحظه های شادی خواهد داشت.

باید به این نکته توجه داشته باشید که هدف شما کم کردن اضطراب و نگرانی در فرزندتان است و نباید ترس های او را از پایه و اساس سرکوب کنید.